معنی la-di-da به فارسی

جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.

ˌlɑː diː ˈdɑː ˌlɑː diː ˈdɑː

توضیحات

همچنین می‌توان از lah-di-dah or lah-de-dah به‌ جای la-di-da استفاده کرد.

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective informal

قدیمی پزو، پزی، ادا و اطواری (شخص)، پر از ادا و اطوار (حالت و صدا و غیره)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

- The la-di-da woman refused to speak to anyone she considered beneath her.

- زن پزی حاضر نشد با هرکسی که زیردستش می‌دانست، صحبت کند.

- My neighbor always puts on a lah-dee-dah facade, constantly and showing off their luxury car.

- همسایه‌ام همیشه ظاهر پر از ادا و اطوار به خود می‌گیرد و مدام ماشین لوکس خود را به رخ می‌کشد.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد la-di-da

adjective Artificially genteel

Synonyms: affected, artificial, grandiose, mannered, hifalutin, precious, highfalutin, highfaluting, hoity-toity
Synonyms: la-de-da, la-di-dah, lah-di-dah

ارجاع به لغت la-di-da

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

معنی لغت «la-di-da» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/la-di-da

لغات نزدیک la-di-da

- la plata
- la rochefoucauld
- la-di-da
- laager
- laagering

پیشنهاد بهبود معانی

اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

حاشاپذیر حرف ربط همپایه حرق حرکت کردن با زحمت حرکت کردن باخشونت حساب شدنی حشیشه البرق حفظ کردن از حرارت حق الامتیاز نفت حق به جانب کردن حقیرشماری حلقاویز کردن حلقه پیستون حمام کردن حمله متقابل حوزه فرعی حکم اتهام حکم تملک موقت حکم کردن از پیش حکمت ارسطو حیران کردن حیفا حیوان ابرش حیوانی کردن حلقه زینتی حس باصره حرکت کردن با تکان های تند و ناگهانی