امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Lady-in-waiting

    ˌleɪdɪɪnˈweɪtɪŋ ˌleɪdɪɪnˈweɪtɪŋ
    آخرین به‌روزرسانی:

    توضیحات

    شکل نوشتاری دیگر این لغت: lady in waiting

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    noun countable
    ندیمه (دربار سلطنتی)

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
    - The lady-in-waiting stood patiently beside the queen.
    - ندیمه با شکیبایی در کنار ملکه ایستاد.
    - The lady in waiting's duties included attending to the queen's personal needs and accompanying her to social events.
    - وظایف ندیمه شامل رسیدگی به نیازهای شخصی ملکه و همراهی او در رویدادهای اجتماعی بود.
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد lady-in-waiting

    1. noun attendant to woman of royal household
      Synonyms: abigail, lady of the bedchamber, lady's maid, maid-in-waiting, soubrette, waiting maid, waiting woman

    ارجاع به لغت lady-in-waiting

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «lady-in-waiting» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/lady-in-waiting

    لغات نزدیک lady-in-waiting

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    حاشاپذیر حرف ربط همپایه حرق حرکت کردن با زحمت حرکت کردن باخشونت حساب شدنی حشیشه البرق حفظ کردن از حرارت حق الامتیاز نفت حق به جانب کردن حقیرشماری حلقاویز کردن حلقه پیستون حمام کردن حمله متقابل حوزه فرعی حکم اتهام حکم تملک موقت حکم کردن از پیش حکمت ارسطو حیران کردن حیفا حیوان ابرش حیوانی کردن حلقه زینتی حس باصره حرکت کردن با تکان های تند و ناگهانی