امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Laissez-faire

American: ˈleɪˌzeˈfer British: ˈleɪˌzeˈfer
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun uncountable
اقتصاد عدم مداخله، سیاست عدم مداخله دولت در امور اقتصادی، اقتصاد آزاد

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- the policy of laissez-faire
- سیاست‌ اقتصاد آزاد
- They were non-religious, anti-socialist and supported laissez-faire economics.
- آن‌ها غیرمذهبی و ضدسوسیالیست بودند و از اقتصاد آزاد حمایت می‌کردند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد laissez-faire

  1. noun abstention from interference
    Synonyms: do-nothing policy, free enterprise, for the most, free hand, inaction, indifference, individualism, laisser aller, laisser passer, laissez faire, latitude, let-alone policy, live and let live, live and let live, neutrality, noninterference, nonintervention, nonrestriction, part unrestrained by law free trade, permissiveness

ارجاع به لغت laissez-faire

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «laissez-faire» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/laissez-faire

لغات نزدیک laissez-faire

پیشنهاد بهبود معانی