امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Lamb

læm læm
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    lambs

توضیحات

همچنین می‌توان از iambus به‌ جای lamb استفاده کرد.

معنی‌ها و نمونه‌جمله

noun B1
بره، گوشت بره
noun
آدم ساده، آدم مظلوم، آدم معصوم (به ویژه طفل)، آدم آرام و بی آزار
- the killing of those lambs in the desert of Karbela
- کشتن آن معصومان در صحرای کربلا
verb - intransitive
بره زاییدن
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد lamb

  1. noun A pure, uncorrupted person
    Synonyms: angel, innocent, virgin
  2. noun A person who is easily deceived or victimized
    Synonyms: young sheep, butt, dupe, fool, gull, pushover, victim, young one, sucker, fall guy, dear, charles lamb, gudgeon, mark, monkey, patsy, pigeon, yeanling, sap, mug, agneau, elia

Collocations

ارجاع به لغت lamb

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «lamb» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/lamb

لغات نزدیک lamb

پیشنهاد بهبود معانی