گذشتهی ساده:
lamedشکل سوم:
lamedسومشخص مفرد:
lamesوجه وصفی حال:
lamingصفت تفضیلی:
lamerصفت عالی:
lamestتبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
a poor (or bad or lame) excuse for
نمونهی بدی از (چیزی یا کسی)
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «lame» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/lame