امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Lancinate

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

adjective
با نیزه سوراخ کردن، پاره کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
- A lancinating pain.
- دردی که تیر می‌کشد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد lancinate

  1. adjective Painful as if caused by a sharp instrument
    Synonyms: cutting, keen, knifelike, piercing, stabbing, lancinating

ارجاع به لغت lancinate

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «lancinate» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/lancinate

لغات نزدیک lancinate

پیشنهاد بهبود معانی