معنی land-poor به فارسی

جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.

lænd-pʊr lænd-pɔː

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective

زمین‌دار بی‌پول، دارای اراضی وسیع بی‌حاصل و کم‌فایده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

- The land-poor farmer had acres of unprofitable land that he could not afford to cultivate or sell.

- کشاورز بی‌پول زمین غیرسوددهی داشت که توان کشت و فروش آن را نداشت.

- Despite inheriting a large estate, the family found themselves land-poor.

- علی‌رغم به ارث بردن املاک بزرگ، خانواده خود را دارای اراضی وسیع بی‌حاصل و کم‌فایده دیدند.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت land-poor

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

معنی لغت «land-poor» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/land-poor

لغات نزدیک land-poor

پیشنهاد بهبود معانی

اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

حاشاپذیر حرف ربط همپایه حرق حرکت کردن با زحمت حرکت کردن باخشونت حساب شدنی حشیشه البرق حفظ کردن از حرارت حق الامتیاز نفت حق به جانب کردن حقیرشماری حلقاویز کردن حلقه پیستون حمام کردن حمله متقابل حوزه فرعی حکم اتهام حکم تملک موقت حکم کردن از پیش حکمت ارسطو حیران کردن حیفا حیوان ابرش حیوانی کردن حلقه زینتی حس باصره حرکت کردن با تکان های تند و ناگهانی