امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Lasting

ˈlæstɪŋ ˈlɑːstɪŋ
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    lasted
  • شکل سوم:

    lasted
  • سوم‌شخص مفرد:

    lasts

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective
ثابت، پایا، پایدار، پاینده، دیرپای، بادوام، ماندنی، پایسته، ماندگار، همیشگی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- The effects of the pandemic have had lasting impacts on the global economy.
- پیامدهای همه‌گیری جهانی اثرات پایداری بر اقتصاد جهانی داشته است.
- This artist's paintings leave a lasting impression on anyone who views them.
- نقاشی‌های این هنرمند بر هر کسی که آن‌ها را می‌بیند، تاثیری ماندگار می‌گذارد.
- lasting friendship
- دوستی همیشگی
- lasting glory
- افتخار پایدار
- lasting peace
- صلح پایدار
- the lasting effect of his services to the country
- اثر جاویدان خدمات او به کشور
- a lasting solution to our problems
- راه‌حلی پایدار برای مسائل ما
نمونه‌جمله‌های بیشتر
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد lasting

  1. adjective enduring, unending
    Synonyms: abiding, constant, continual, continuing, deep-rooted, durable, endless, eternal, everlasting, forever, incessant, indelible, indissoluble, inexhaustible, inexpungible, in for the long haul, lifelong, longstanding, long-term, old, perdurable, perennial, permanent, perpetual, persisting, stable, till the cows come home, unceasing, undying, unremitting
    Antonyms: ceasing, ending, ephemeral, fleeting, passing, short-lived, temporary, transient

ارجاع به لغت lasting

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «lasting» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/lasting

لغات نزدیک lasting

پیشنهاد بهبود معانی