امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Latching

American: ˈlæt͡ʃɪŋ British: ˈlæt͡ʃɪŋ
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun
ضامنی کردن، چفتی کردن
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد latching

  1. verb Fasten with lock
    Synonyms: fastening, securing, cinching, hooking, locking, closing, catching, buttoning, bolting
    Antonyms: unlocking, loosening, loosing, unfastening

ارجاع به لغت latching

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «latching» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۱ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/latching

لغات نزدیک latching

پیشنهاد بهبود معانی