امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Latest

ˈleɪtɪst ˈleɪtɪst
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • صفت تفضیلی:

    later

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun A2
(محاوره) آخرین رخداد، آخرین خبر، آخرین اخبار، آخرین اطلاعات، آخرین مُد، آخرین جوک، آخرین کار، آخرین دوست‌دختر

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
noun
تازه‌ها، آخرین‌ها
adjective
آخرین، تازه‌ترین، جدیدترین
- the latest time
- آخرین مهلت
- The latest time for doing it is April.
- برای انجام این کار فقط تا آوریل وقت است.
- at (the) latest
- حداکثر تا
- Be here on Monday at the latest!
- حداکثر تا دوشنبه اینجا باش!
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد latest

  1. adjective In the current fashion or style
    Synonyms: most recent, immediately prior (to), just done, a la mode, just finished, in-style, just completed, in vogue, modish
  2. adjective Up to the immediate present; most recent or most up-to-date
    Synonyms: oldest, tardiest, up-to-the-minute, newest
    Antonyms: oldest
  3. adjective Of a later stage in the development of a language or literature; used especially of dead languages
    Synonyms: tardiest
    Antonyms: earliest, fastest, promptest
  4. adjective Coming, occurring, continuing, or remaining after the correct, usual, or expected time; delayed:
    Synonyms: tardiest

ارجاع به لغت latest

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «latest» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/latest

لغات نزدیک latest

پیشنهاد بهبود معانی