امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Leading Lady

    ˈliːdɪŋˈleɪdi ˈliːdɪŋˈleɪdi
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی

    noun phrase
    ستاره زنی که نقش اول را در نمایش یا سینما به‌عهده دارد

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    خرید اشتراک فست دیکشنری
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد leading lady

    1. noun female star of production
      Synonyms: fat part, heroine, leading role, leading woman, lead role, starring role

    ارجاع به لغت leading lady

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «leading lady» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۸ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/leading lady

    لغات نزدیک leading lady

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    tie sheep horse road fish bucket chip can leg ice skiing bullet square back board bush gold return