امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Leisurely

    ˈliːʒərli ˈleʒəli
    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • صفت تفضیلی:

      more leisurely

    • صفت عالی:

      most leisurely

    معنی و نمونه‌جمله

    adjective adverb
    بافراغت خاطر، تفریحانه، به‌آهستگی

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار اندروید فست دیکشنری
    - He made a leisurely tour of the palace and its gardens.
    - او در کاخ و باغ‌های آن با‌آسودگی به گردش پرداخت.
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد leisurely

    1. adjective casual, unhurried
      Synonyms:
      easy relaxed comfortable slow lazy free laid-back gentle lax slack unhurried slow-moving restful languid delayed unhasty deliberate slackened laggard dilatory
      Antonyms:
      hurried hectic
    1. adverb casually, unhurriedly
      Synonyms:
      slowly easily calmly lazily comfortably deliberately gradually languidly lethargically sluggishly laggardly tardily composedly listlessly without haste at one’s leisure lingeringly inactively taking one’s time dilatorily at one’s convenience langorously torpidly with delay
      Antonyms:
      hurriedly hectically

    ارجاع به لغت leisurely

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «leisurely» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ اسفند ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/leisurely

    لغات نزدیک leisurely

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    دودگیر دور از جاده دور از مد نظر دور افتاده کردن دور زدن یک مانع دور سر گردانی دور لگام دوران انتقاد دوران زوال دوران کیهان دوران خدمت نظام دوربین فیلمبرداری ویدیو و تلویزیون دورفتاده دورنما مانند دوره فروشی کردن دورگه شدگی دورین دوزندگی کردن دوست خواهروار دوطرفگی