معنی levi به فارسی

جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.

ˈliːvaɪ levi

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun singular

دین لاوی (فرزند یعقوب پیامبر)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

- Levi led his family through the desert, showcasing his strength as a leader.

- لاوی خانواده‌ی خود را در صحرا رهبری کرد و قدرت خود را به‌عنوان یک رهبر به نمایش گذاشت.

- The story of Levi highlights the significance of lineage in ancient traditions.

- داستان لاوی اهمیت اصل‌ونسب را در سنت‌های باستانی برجسته می‌کند.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد levi

noun (New Testament) disciple of Jesus; traditionally considered to be the author of the first Gospel

Synonyms: matthew, Saint Matthew, st. matthew, Saint Matthew the Apostle, St. Matthew the Apostle

ارجاع به لغت levi

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

معنی لغت «levi» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/levi

لغات نزدیک levi

پیشنهاد بهبود معانی

اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

حاشاپذیر حرف ربط همپایه حرق حرکت کردن با زحمت حرکت کردن باخشونت حساب شدنی حشیشه البرق حفظ کردن از حرارت حق الامتیاز نفت حق به جانب کردن حقیرشماری حلقاویز کردن حلقه پیستون حمام کردن حمله متقابل حوزه فرعی حکم اتهام حکم تملک موقت حکم کردن از پیش حکمت ارسطو حیران کردن حیفا حیوان ابرش حیوانی کردن حلقه زینتی حس باصره حرکت کردن با تکان های تند و ناگهانی