امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Lie Around

laɪ əˈraʊnd laɪ əˈraʊnd
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

phrasal verb
دوروبر انداختن، پخش‌وپلا کردن، قرار دادن (در محل غیرقابل انتظار)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
- Don't leave your belongings lying around; put them away in their proper place.
- وسایل خود را در اطراف پخش‌وپلا نکنید؛ آن‌ها را در جای مناسب خود قرار دهید.
- The office looks so untidy with papers and files lying around on every available surface.
- دفتر با کاغذها و پرونده‌هایی که دوروبر انداخته شده است، بسیار نامرتب به نظر می‌رسد.
phrasal verb
استراحت کردن، کار خاصی نکردن، آرامیدن، به بطالت گذراندن، لم دادن
- After a long day at work, all I want to do is lie around and relax.
- بعداز یک روز طولانی در محل کار، تنها کاری که می‌خواهم انجام دهم این است که لم بدم و استراحت کنم.
- I don't want to just lie around on thr beach.
- نمی‌خواهم فقط در ساحل استراحت کنم.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد lie around

  1. phrasal verb Do nothing in particular (to be idle)
  2. phrasal verb Be in an unknown place

ارجاع به لغت lie around

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «lie around» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/lie-around

لغات نزدیک lie around

پیشنهاد بهبود معانی