امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Life-size

    ˈlaɪfsaɪz ˈlaɪfsaɪz
    آخرین به‌روزرسانی:

    توضیحات

    شکل نوشتاری دیگر این لغت: life-sized

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    adjective
    در اندازه‌ی طبیعی، در اندازه‌ی واقعی (نقاشی و مجسمه و غیره)

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    خرید اشتراک فست دیکشنری
    - The museum had a life-size replica of a T-rex that was incredibly realistic.
    - در این موزه یک ماکت در اندازه‌ی واقعی از یک T-rex [تیرانوسوروس= نوعی دایناسور گوشت‌خوار دوپا] وجود داشت که فوق‌العاده واقع‌گرایانه بود.
    - The artist created a life-sized sculpture of a human figure.
    - این هنرمند مجسمه‌ای در اندازه‌ی واقعی از یک انسان خلق کرد.
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد life-size

    1. adjective Being of the same size as an original
      Synonyms: life-sized, lifesize, full-size

    ارجاع به لغت life-size

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «life-size» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/life-size

    لغات نزدیک life-size

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    جعبه خزانه جفت و جور کردن واقعیت جلسه ارتباط با مردگان جلسه محاوره جلسه گفت و شنود جلوس کردن جلوه خود نمایانه جمنده جنباندن ناگهانی جنبش مدرسی جنبه سود جویی دادن به جنتیانا جنجال آمیزی جنوبگانی جنگار جنگپرواز جهانگیرانه جهشمند جهش دادن جهندگی داشتن جواب دادنی جواب قبول جواهر کم بها جودوسری جور شده با خیاطی جوراجور کردن جوزغه جوهر پس دادن جوهرعصیرمعده جوهرکرم جکش خور جگردیس جیک جیک مانند