امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Ligament

ˈlɪɡəmənt ˈlɪɡəmənt
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    ligaments

معنی و نمونه‌جمله

noun
کالبدشناسی پیوند، رباط، بند، وتر عضلانی، بندیزه

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- the law of nations, the great ligament of mankind
- قانون بین‌المللی، پیوند عمده‌ی بشریت
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد ligament

  1. noun That which unites or binds
    Synonyms: bond, knot, ligature, link, nexus, tie, vinculum, yoke

ارجاع به لغت ligament

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «ligament» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/ligament

لغات نزدیک ligament

پیشنهاد بهبود معانی