معنی light-struck به فارسی

جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective

نورزده، نوردیده، آسیب‌دیده بر اثر قرار گرفتن در معرض نور (فیلم عکاسی و غیره)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

- The photographer was devastated when he realized his entire roll of film had become light-struck.

- عکاس وقتی متوجه شد که تمام حلقه‌فیلمش نورزده شده است، داغون شد.

- The accidental exposure to sunlight caused the film to become light-struck

- قرار گرفتن اتفاقی در معرض نور خورشید باعث شد که فیلم نوردیده شود.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت light-struck

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

معنی لغت «light-struck» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/light-struck

لغات نزدیک light-struck

- light-minded
- light-o'-love
- light-struck
- light-year
- lighted

پیشنهاد بهبود معانی

اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

جعبه خزانه جفت و جور کردن واقعیت جلسه ارتباط با مردگان جلسه محاوره جلسه گفت و شنود جلوس کردن جلوه خود نمایانه جمنده جنباندن ناگهانی جنبش مدرسی جنبه سود جویی دادن به جنتیانا جنجال آمیزی جنوبگانی جنگار جنگپرواز جهانگیرانه جهشمند جهش دادن جهندگی داشتن جواب دادنی جواب قبول جواهر کم بها جودوسری جور شده با خیاطی جوراجور کردن جوزغه جوهر پس دادن جوهرعصیرمعده جوهرکرم جکش خور جگردیس جیک جیک مانند