امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Lilliputian

    ˌlɪləˈpjuːʃn ˌlɪləˈpjuːʃn ˌlɪləˈpjuːʃn
    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • شکل جمع:

      lilliputians

    معنی‌ها

    noun adjective
    وابسته به کشور لی‌لی‌پوت (Lilliput)، ‌لی‌لی پوت

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
    noun adjective
    ریزه‌اندام
    noun adjective
    کوته‌فکر، تنگ‌نظر
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد lilliputian

    1. adjective Extremely small
      Synonyms: diminutive, little, midget, tiny, dwarf, miniature, minuscule, minute, dwarfed, pygmy, wee, bantam, peewee, pintsize, fiddling, pintsized, teensy-weensy, footling, teensy, small, teeny, teeny-weeny, weeny, piddling, petite, piffling, petty, picayune, flyspeck, trivial

    ارجاع به لغت lilliputian

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «lilliputian» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/lilliputian

    لغات نزدیک lilliputian

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    جعبه خزانه جفت و جور کردن واقعیت جلسه ارتباط با مردگان جلسه محاوره جلسه گفت و شنود جلوس کردن جلوه خود نمایانه جمنده جنباندن ناگهانی جنبش مدرسی جنبه سود جویی دادن به جنتیانا جنجال آمیزی جنوبگانی جنگار جنگپرواز جهانگیرانه جهشمند جهش دادن جهندگی داشتن جواب دادنی جواب قبول جواهر کم بها جودوسری جور شده با خیاطی جوراجور کردن جوزغه جوهر پس دادن جوهرعصیرمعده جوهرکرم جکش خور جگردیس جیک جیک مانند