امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Limp

lɪmp lɪmp
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    limped
  • شکل سوم:

    limped
  • سوم‌شخص مفرد:

    limps
  • وجه وصفی حال:

    limping
  • شکل جمع:

    limps
  • صفت تفضیلی:

    limper
  • صفت عالی:

    limpest

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun verb - intransitive adjective
عمل لنگیدن، شلیدن، لنگ، شل، لنگی، شلیدن، لنگیدن، سکته داشتن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
- An old man was limping along the street.
- پیر‌مردی در راستای خیابان می‌لنگید.
- Why are you limping?
- چرا می‌لنگی؟
- The plane limped over the airport, its engine coughing.
- هواپیما تلوتلوخوران بر فراز فرودگاه آمد، درحالی ‌که موتور آن عطسه می‌کرد.
- His logic limps woefully.
- پای منطق او بدجوری می‌لنگد.
- The ship limped into the harbor.
- کشتی لک‌لک‌کنان خود را به بندرگاه رساند.
- The country's economy is limping.
- پای اقتصاد کشور لنگ است.
- to walk with a limp
- با لنگی راه رفتن (لنگیدن)
- to have a slight limp
- کمی شل بودن، کمی لنگی داشتن
- The paralyzed child's hands were limp and lean.
- دستان کودک افلیج لخت و نحیف بودند.
- When I heard the news my hands and feet went limp.
- تا خبر را شنیدم دست و پایم سست شد.
نمونه‌جمله‌های بیشتر
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد limp

  1. adjective not stiff; weak
    Synonyms: bending, debilitated, drooping, droopy, ductile, enervated, exhausted, feeble, flabby, flaccid, flexible, flexuous, flimsy, floppy, impressible, infirm, languid, languishing, lax, lethargic, limber, listless, loose, plastic, pliable, pliant, relaxed, slack, soft, spent, spiritless, supple, tired, unsubstantial, weakened, wearied, worn out, yielding
    Antonyms: hard, inflexible, rigid, stiff, straight, strong, unbending
  2. noun faltering walk
    Synonyms: bad wheel, falter, flat wheel, floppy, gimp, halt, hitch, hobble, lameness
  3. verb walk with faltering step
    Synonyms: clump, dodder, falter, flag, gimp, halt, hitch, hobble, hop, lag, scuff, shamble, shuffle, stagger, stumble, teeter, totter, waddle, walk lamely

ارجاع به لغت limp

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «limp» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/limp

لغات نزدیک limp

پیشنهاد بهبود معانی