امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Livery

    ˈlɪvri ˈlɪvri
    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • شکل جمع:

      liveries

    معنی و نمونه‌جمله

    adjective noun
    حقوق تحویل، تسلیم، ردوبدل (مثل ضربات متبادله)، رهایی، نجات، لباس و خوراکی که به نوکرداده می‌شود، لباس مستخدم، جیره، علیق اسب، جامه، مستخدم
    لغات تخصصی حقوق در انگلیسی

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    همگام سازی در فست دیکشنری
    - He tried to dress his actions in the livery of patriotism.
    - او سعی کرد به اعمال خود جامه‌ی میهن‌دوستی بپوشاند.
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد livery

    1. noun The voluntary transfer of something (title or possession) from one party to another
      Synonyms: uniform, attire, delivery, costume, clothing, legal transfer
    2. adjective Suffering from or suggesting a liver disorder or gastric distress
      Synonyms: bilious, liverish

    ارجاع به لغت livery

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «livery» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/livery

    لغات نزدیک livery

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    جعبه خزانه جفت و جور کردن واقعیت جلسه ارتباط با مردگان جلسه محاوره جلسه گفت و شنود جلوس کردن جلوه خود نمایانه جمنده جنباندن ناگهانی جنبش مدرسی جنبه سود جویی دادن به جنتیانا جنجال آمیزی جنوبگانی جنگار جنگپرواز جهانگیرانه جهشمند جهش دادن جهندگی داشتن جواب دادنی جواب قبول جواهر کم بها جودوسری جور شده با خیاطی جوراجور کردن جوزغه جوهر پس دادن جوهرعصیرمعده جوهرکرم جکش خور جگردیس جیک جیک مانند