امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Locomotor

ˌlokəˈmotər ˌlokəˈmotə
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها

adjective
( locomotory ) جنبده، متحرک
adjective
پزشکی دارای گرفتاری در اعضای حرکتی، ابتلا اعضای حرکتی، نقص تحرک
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد locomotor

  1. adjective Of or relating to locomotion
    Synonyms: locomotive

ارجاع به لغت locomotor

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «locomotor» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/locomotor

لغات نزدیک locomotor

پیشنهاد بهبود معانی