امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Logging

ˈlɑːɡɪŋ ˈlɒɡɪŋ
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun uncountable
درخت‌بری، قطع درختان، الوارسازی
- The noise of the logging equipment echoed through the forest.
- صدای تجهیزات قطع درختان در جنگل پیچید.
- The logging company hired a team of skilled workers to fell the trees.
- شرکت الوارسازی گروهی از کارگران ماهر را برای قطع کردن درختان استخدام کرد.
noun uncountable
کامپیوتر رخدادنگاری (عمل نگهداری رخدادها)
- The logging feature in the application allowed users to track their activity and view a history of actions taken.
- ویژگی رخدادنگاری در این برنامه به کاربران این امکان را می‌دهد تا فعالیت‌های خود را پیگیری کرده و تاریخچه‌ی اقدامات انجام‌شده را مشاهده کنند.
- The developer reviewed the logging files to identify the cause of the error that occurred during the software update.
- توسعه‌دهنده فایل‌های رخدادنگاری را بررسی کرد تا علت خطای رخ‌داده در حین به‌روزرسانی نرم‌افزار را شناسایی کند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد logging

  1. noun
    Synonyms: felling trees, woodcutting, woodchopping, lumberjacking, cutting-off

ارجاع به لغت logging

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «logging» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/logging

لغات نزدیک logging

پیشنهاد بهبود معانی