امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Logical

ˈlɑːdʒɪkl ˈlɒdʒɪkl
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • صفت تفضیلی:

    more logical
  • صفت عالی:

    most logical

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective B2
منطقی، استدلالی، عاقلانه

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
- In order to be successful in business, one must have a logical approach to problem-solving.
- برای موفق شدن در کسب‌وکار باید رویکردی منطقی نسبت به حل مسئله داشته باشیم.
- logical argumentation
- استدلال منطقی
- a logical thinker
- کسی که منطقی فکر می‌کند، آدم منطقی
- a logical decision
- تصمیم عاقلانه
- a logical result
- نتیجه‌ی منطقی
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد logical

  1. adjective probable, reasonable
    Synonyms: analytic, analytical, clear, cogent, coherent, commonsensical, compelling, congruent, consequent, consistent, convincing, deducible, discerning, discriminating, extensional, fair, germane, holding together, holding water, inferential, intelligent, judicious, juridicious, justifiable, kosher, legit, legitimate, lucid, most likely, necessary, obvious, perceptive, perspicuous, pertinent, plausible, rational, relevant, sensible, sound, subtle, telling, valid, well-organized, wise
    Antonyms: illogical, improbable, irrational, unlikely, unreasonable

لغات هم‌خانواده logical

ارجاع به لغت logical

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «logical» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/logical

لغات نزدیک logical

پیشنهاد بهبود معانی