امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Low-spirited

loʊˈspɪrɪtɪd ləʊˈspɪrɪtɪd
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective
افسرده، دل‌مرده، غمگین، ناراحت، مغموم

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
- After receiving the bad news, she became low-spirited and withdrew from social activities.
- پس از دریافت خبر بد، دل‌مرده شد و از فعالیت‌های اجتماعی کناره‌گیری کرد.
- Despite her low-spirited mood, she tried to put on a happy face for her friends.
- علی‌رغم حال ناراحتش، سعی کرد چهره‌ای شاد برای دوستانش به نمایش بگذارد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد low-spirited

  1. adjective Filled with melancholy and despondency
    Synonyms: blue, depressed, gloomy, down, crestfallen, dejected, grim, discouraged, forlorn, dispirited, melancholy, downcast, woebegone, downhearted, down-in-the-mouth, low

ارجاع به لغت low-spirited

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «low-spirited» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/low-spirited

لغات نزدیک low-spirited

پیشنهاد بهبود معانی