امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Lowdown

    ˈloʊdaʊn ˈləʊdaʊn
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

    noun adjective
    (با: the - عامیانه) حقایق، راستادها، رازها، امور محرمانه

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
    noun adjective
    (عامیانه) پست، فرومایه، بدگوهر
    - a lowdown rascal
    - رذل پست فطرت
    noun adjective
    محزون، گرفته، بی‌دل‌و‌دماغ
    - I am feeling lowdown.
    - دلم گرفته است.
    پیشنهاد بهبود معانی

    ارجاع به لغت lowdown

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «lowdown» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/lowdown

    لغات نزدیک lowdown

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    حاشاپذیر حرف ربط همپایه حرق حرکت کردن با زحمت حرکت کردن باخشونت حساب شدنی حشیشه البرق حفظ کردن از حرارت حق الامتیاز نفت حق به جانب کردن حقیرشماری حلقاویز کردن حلقه پیستون حمام کردن حمله متقابل حوزه فرعی حکم اتهام حکم تملک موقت حکم کردن از پیش حکمت ارسطو حیران کردن حیفا حیوان ابرش حیوانی کردن حلقه زینتی حس باصره حرکت کردن با تکان های تند و ناگهانی