امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Lubricant

ˈluːbrɪkənt ˈluːbrɪkənt
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    lubricants

توضیحات

همچنین در معنای اول می‌توان از lube به‌ جای lubricant استفاده کرد.

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable uncountable
روان‌ساز، روغن، گریس

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
- The mechanic applied lubricant to the gears to prevent them from grinding.
- مکانیک برای جلوگیری از آسیاب شدن چرخ‌دنده‌ها از گریس استفاده کرد.
- The doctor recommended a water-based lubricant for comfortable intercourse.
- دکتر روغن بر پایه‌ی آب را برای مقاربت راحت توصیه کرد.
noun countable uncountable
روان‌سازنده، لینت‌دهنده، روان‌کننده، چرب‌کننده
- Always check the expiration date on your lubricant before using it.
- همیشه تاریخ انقضای چرب‌کننده‌ی خود را قبل‌از استفاده بررسی کنید.
- Proper lubricant is essential for the proper functioning of machinery.
- روان‌کننده‌ی مناسب برای عملکرد صحیح ماشین‌آلات ضروری است.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد lubricant

  1. noun lubricator
    Synonyms: coating, grease, oil, silicone, wax, WD40TM

ارجاع به لغت lubricant

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «lubricant» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/lubricant

لغات نزدیک lubricant

پیشنهاد بهبود معانی