امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Lubricious

luːˈbrɪʃəs luːˈbrɪʃəs
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

adjective
لیز، نرم، هرزه، بی‌قرار، بی‌ثبات، لغزنده، گریز پا

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد lubricious

  1. adjective So smooth and glassy as to offer insecure hold or footing
    Synonyms: slick, slippery, slithery
  2. adjective Marked by treachery or deceit
    Synonyms: devious, disingenuous, duplicitous, guileful, indirect, lustful, shifty, sneaky, underhand, underhanded, prurient, salacious

ارجاع به لغت lubricious

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «lubricious» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/lubricious

لغات نزدیک lubricious

پیشنهاد بهبود معانی