امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Lunation

luːˈneɪʃən luːˈneɪʃən
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun
یک ماه قمری

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد lunation

  1. noun The period between successive new moons (29.531 days)
    Synonyms: lunar-month, moon, synodic-month

ارجاع به لغت lunation

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «lunation» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/lunation

لغات نزدیک lunation

پیشنهاد بهبود معانی