امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Lychee

    ˈlaɪtʃi ˈlaɪtʃi
    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • شکل جمع:

      lychees

    توضیحات

    همچنین می‌توان از lichee و litchi به‌جای lychee استفاده کرد.

    همچنین در معنای اول می‌توان از lychee nut ،litchi nut و lichee nut به‌جای lychee استفاده کرد.

    معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

    noun countable
    lychee, سرخالو، لیچی (میوه‌ای چینی با طعم شیرین)
    میوه سرخالو، لیچی (میوه‌ای چینی با طعم شیرین)

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    هوش مصنوعی فست دیکشنری
    - I enjoyed a refreshing lychee after lunch.
    - بعداز ناهار از سرخالویی تازه لذت بردم.
    - Lychee is often used in desserts and cocktails.
    - لیچی اغلب در دسرها و کوکتل‌ها استفاده می‌شود.
    noun countable
    گیاه‌شناسی درخت لیچی (بومی چین و درختی همیشه سبز و برگ‌پهن است.)
    لیست واژگان گیاه شناسی به انگلیسی
    - The lychee thrives in tropical climates.
    - درخت لیچی در آب‌وهوای گرمسیری رشد می‌کند.
    - The lychee produces delicious, sweet fruit in the summer.
    - درخت لیچی در تابستان میوه‌های خوش‌مزه و شیرین تولید می‌کند.
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد lychee

    1. noun Chinese fruit having a thin brittle shell enclosing a sweet jellylike pulp and a single seed; often dried
      Synonyms: litchi, litchi-nut, litchee, lichi, leechee, lichee

    ارجاع به لغت lychee

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «lychee» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/lychee

    لغات نزدیک lychee

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    حاشاپذیر حرف ربط همپایه حرق حرکت کردن با زحمت حرکت کردن باخشونت حساب شدنی حشیشه البرق حفظ کردن از حرارت حق الامتیاز نفت حق به جانب کردن حقیرشماری حلقاویز کردن حلقه پیستون حمام کردن حمله متقابل حوزه فرعی حکم اتهام حکم تملک موقت حکم کردن از پیش حکمت ارسطو حیران کردن حیفا حیوان ابرش حیوانی کردن حلقه زینتی حس باصره حرکت کردن با تکان های تند و ناگهانی