امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Macho

    ˈmɑːtʃoʊ ˈmætʃəʊ
    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • صفت تفضیلی:

      more macho

    • صفت عالی:

      most macho

    معنی‌ها

    noun plural
    (مرد) نرینه رفتار (مردی که رفتارش به‌طور غلو‌آمیزی مردانه است و زن‌ها را کوچک می‌پندارد)، مرد‌برتر‌پندار

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در ایکس
    noun plural
    رجوع شود به:machismo
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد macho

    1. adjective masculine
      Synonyms: aggressive, cocky, courageous, manful, manly, potent, ultramasculine, virile

    ارجاع به لغت macho

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «macho» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/macho

    لغات نزدیک macho

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    حاشاپذیر حرف ربط همپایه حرق حرکت کردن با زحمت حرکت کردن باخشونت حساب شدنی حشیشه البرق حفظ کردن از حرارت حق الامتیاز نفت حق به جانب کردن حقیرشماری حلقاویز کردن حلقه پیستون حمام کردن حمله متقابل حوزه فرعی حکم اتهام حکم تملک موقت حکم کردن از پیش حکمت ارسطو حیران کردن حیفا حیوان ابرش حیوانی کردن حلقه زینتی حس باصره حرکت کردن با تکان های تند و ناگهانی