امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Mad Person

    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    noun countable
    دیوانه، روانی، بیمار روانی

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    همگام سازی در فست دیکشنری
    - Mr. president is really a mad person.
    - رئیس جمهور واقعاٌ دیوانه است.
    - They think of him as a mad person.
    - فکر می‌کنند که او دیوانه است.
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد mad person

    1. noun person who is considered mentally ill
      Synonyms: bedlamite, crazy person, demented, deranged, idiot, imbecile, loon, lunatic, maniac, mental case, patient, psycho, psychopath, psychotic, raver, schizophrenic, sociopath
    2. noun nut
      Synonyms: bedlamite, crazy person, cuckoo, dement, deranged, idiot, imbecile, loon, loony, lunatic, madman, madwoman, maniac, mental case, nut, nutcase, oddball, patient, psycho, psychopath, psychotic, raver, screwball

    ارجاع به لغت mad person

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «mad person» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/mad-person

    لغات نزدیک mad person

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    جعبه خزانه جفت و جور کردن واقعیت جلسه ارتباط با مردگان جلسه محاوره جلسه گفت و شنود جلوس کردن جلوه خود نمایانه جمنده جنباندن ناگهانی جنبش مدرسی جنبه سود جویی دادن به جنتیانا جنجال آمیزی جنوبگانی جنگار جنگپرواز جهانگیرانه جهشمند جهش دادن جهندگی داشتن جواب دادنی جواب قبول جواهر کم بها جودوسری جور شده با خیاطی جوراجور کردن جوزغه جوهر پس دادن جوهرعصیرمعده جوهرکرم جکش خور جگردیس جیک جیک مانند