امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Madcap

    ˈmædkæp ˈmædkæp
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    adjective
    قدیمی دیوانه‌وار، بی‌پروایانه، احمقانه، ناعاقلانه، غیرعقلانی، وحشی، عجیب‌وغریب

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار اندروید فست دیکشنری
    - a madcap prince
    - شاهزاده‌ی عجیب‌وغریب
    - The madcap race through the crowded streets ended in chaos.
    - مسابقه‌ی احمقانه در خیابان‌های شلوغ با هرج‌ومرج به پایان رسید.
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد madcap

    1. adjective crazy, impulsive
      Synonyms: brash, foolhardy, foolish, frivolous, harebrained, heedless, hotheaded, ill-advised, imprudent, incautious, inconsiderate, lively, rash, reckless, stupid, thoughtless, wild
      Antonyms: reasonable, sane

    ارجاع به لغت madcap

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «madcap» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/madcap

    لغات نزدیک madcap

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    حاشاپذیر حرف ربط همپایه حرق حرکت کردن با زحمت حرکت کردن باخشونت حساب شدنی حشیشه البرق حفظ کردن از حرارت حق الامتیاز نفت حق به جانب کردن حقیرشماری حلقاویز کردن حلقه پیستون حمام کردن حمله متقابل حوزه فرعی حکم اتهام حکم تملک موقت حکم کردن از پیش حکمت ارسطو حیران کردن حیفا حیوان ابرش حیوانی کردن حلقه زینتی حس باصره حرکت کردن با تکان های تند و ناگهانی