امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Madness

ˈmædnəs ˈmædnəs
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    madnesses

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun uncountable
دیوانگی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
- The father's madness saddened the children.
- دیوانه شدن پدر فرزندان را دلشکسته کرد.
- Buying that ring was utter madness.
- خریدن آن انگشتر حماقت محض بود.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد madness

  1. noun insanity
    Synonyms: aberration, absurdity, craziness, delirium, delusion, dementia, derangement, fanaticism, foolishness, hysteria, irrationality, lunacy, madness, mania, mental disorder, mental illness, neurosis, phobia, psychopathy, psychosis, stupidity, unbalance

Idioms

  • method to one's madness

    منطق پشت کارها و رفتارها، دلیل رفتارها، هدف پشت رفتارهای عموماً عجیب

ارجاع به لغت madness

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «madness» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/madness

لغات نزدیک madness

پیشنهاد بهبود معانی