امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Magnetic

mæɡˈnetɪk mæɡˈnetɪk
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • صفت تفضیلی:

    more magnetic
  • صفت عالی:

    most magnetic

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adjective C1
آهن‌ربایی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
adjective
مغناطیسی، آهن‌ربا
- magnetic needle
- سوزن مغناطیسی
- magnetic charger
- مغناطیسگر
- a magnetic alloy
- آلیاژ آهن‌ربا
- the magnetic poles
- قطب‌های مغناطیسی، آسه‌های زمین کشند
- his magnetic eyes and voice
- چشمان و صدای گیرای او
- An idea so magnetic that he could not free himself of it.
- اندیشه‌ای آن‌چنان جذاب که او نمی‌توانست خود را از قید آن رها کند.
نمونه‌جمله‌های بیشتر
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد magnetic

  1. adjective drawing, attractive
    Synonyms: alluring, appealing, arresting, bewitching, captivating, charismatic, charming, enchanting, entrancing, fascinating, hypnotic, inviting, irresistible, mesmerizing, pulling, seductive
    Antonyms: repellent, repulsive

Collocations

ارجاع به لغت magnetic

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «magnetic» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/magnetic

لغات نزدیک magnetic

پیشنهاد بهبود معانی