امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Magniloquent

    American: mægˈnɪləkwənt British: mæɡˈnɪləkwənt
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی

    adjective
    پرآب‌وتاب، قلنبه‌نویس، غرا

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    همگام سازی در فست دیکشنری
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد magniloquent

    1. adjective Characterized by language that is elevated and sometimes pompous in style
      Synonyms: grandiloquent, bombastic, flowery, aureate, declamatory, boastful, fustian, high-flown, high-sounding, orotund, overblown, rhetorical, sonorous, lofty, swollen, pompous, turgid, tall

    ارجاع به لغت magniloquent

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «magniloquent» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/magniloquent

    لغات نزدیک magniloquent

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    glasses glass ticket taxi wheel boat water pail cafe trousers bedroom table nose bird elephant box money towel