امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Malaise

məˈleɪz / / mæ- məˈleɪz / / mæ-
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

noun
پزشکی ( malease ) ناراحتی، بیقراری، احساس مرض

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
- Menstruation gives rise to a characteristic malaise in some women.
- قاعدگی در برخی زنان موجب بیمارگونگی ویژه‌ای می‌شود.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد malaise

  1. noun depression, sickness
    Synonyms: angst, anxiety, debility, decrepitude, despair, discomfort, disquiet, distress, doldrums, enervation, feebleness, illness, infirmity, infirmness, lassitude, melancholy, pain, sickliness, unease, uneasiness, unhealthiness, weakness
    Antonyms: good health, healthiness, well being

ارجاع به لغت malaise

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «malaise» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/malaise

لغات نزدیک malaise

پیشنهاد بهبود معانی