امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Male

meɪl meɪl meɪl
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    males

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adjective B1
مردانه، جره، کل، نره
- male sex organs
- اندامهای تناسلی مرد یا حیوان نر
- a male animal
- حیوان نر
- a male donkey
- خر نر، نره خر
adjective
قرار گیرنده در درون چیز دیگر (مانند دکمه در مادگی)
adjective
نرگی (در برابر: مادگی)
- a male horse coupling
- بست نرگی شیلنگ
adjective
گیاه‌شناسی پرچم‌دار
- a male holly
- درخت خاس پرچم‌دار
noun
جنس نر، مذکر، مرد، حیوان‌نر
- a male monkey
- میمون نر
- a deep male voice
- صدای کلفت و مردانه
- He was full of male energy.
- او مملو بود از شور و حرارت مردانه.
- the male population of the city
- جمعیت مردان در شهر
- a male choir
- گروه آواز مرکب از مردان
- two males and a female
- دو مرد و یک زن
- the male sex
- جنس مذکر
- Among lions the male is bigger than the female.
- در میان شیران، جنس نر درشت‌تر از جنس ماده است.
نمونه‌جمله‌های بیشتر
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد male

  1. adjective masculine
    Synonyms: macho, manful, manlike, manly, paternal, potent, virile
    Antonyms: female
  2. noun man
    Synonyms: boy, brother, father, fellow, gent, gentleman, grandfather, guy, he, husband, Mr., sir, son
    Antonyms: female

ارجاع به لغت male

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «male» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/male

لغات نزدیک male

پیشنهاد بهبود معانی