امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Malice

ˈmælɪs ˈmælɪs
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    malices

معنی و نمونه‌جمله

noun
بداندیشی، بدجنسی، بدخواهی، عناد، کینه‌توزی، نفرت، قصد سوء

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- He did it out of pure malice.
- او آن کار را از روی بدجنسی محض انجام داد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد malice

  1. noun hate, vengefulness
    Synonyms: acerbity, animosity, animus, antipathy, bad blood, bane, bile, bitterness, despite, despitefulness, dirt, dislike, down, enmity, evil, grudge, hatefulness, hatred, hostility, ill will, implacability, malevolence, maliciousness, malignance, malignity, meanness, mordacity, poison, rancor, repugnance, resentment, spite, spitefulness, spleen, umbrage, venom, viciousness, vindictiveness
    Antonyms: benevolence, friendliness, kindness, like, sympathy, thoughtfulness

ارجاع به لغت malice

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «malice» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/malice

لغات نزدیک malice

پیشنهاد بهبود معانی