امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Malnourished

-ˈnɜː- / / -ˈnʌ- ˌmælˈnʌrɪʃt
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

adjective
( undernourished =) دچار سوء‌تغذیه، بد تغذیه‌شده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
- The children were pale and malnourished.
- بچه‌ها رنگ‌پریده و دچار سوء تغذیه بودند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد malnourished

  1. adjective Not being provided with adequate nourishment
    Antonyms: nourished

ارجاع به لغت malnourished

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «malnourished» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/malnourished

لغات نزدیک malnourished

پیشنهاد بهبود معانی