معنی mammee به فارسی

جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.

معنی‌ها

noun

گیاه‌شناسی درخت مامی (جنس Mammea از تیره‌ی Saint Johnswort که از درختان بلند نواحی حاره‌ی آمریکا است به‌ویژه M. americana که میوه‌ای با طعم زردآلو می‌دهد و به آن mammee apple هم می‌گویند)

لیست واژگان گیاه شناسی به انگلیسی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

noun

گیاه‌شناسی میوه‌ی این درخت

noun

گیاه‌شناسی رجوع شود به: mammey) marmalade tree و mamey و mamie هم می‌نویسند)

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد mammee

noun Tropical American tree having edible fruit with a leathery rind

Synonyms: marmalade-tree, mammee-apple, mamey, sapote, mammee tree, Pouteria zapota, Calocarpum zapota, Mammea americana
noun Globular or ovoid tropical fruit with thick russet leathery rind and juicy yellow or reddish flesh

Synonyms: mamey, mammee-apple
noun Brown oval fruit flesh makes excellent sherbet

Synonyms: sapote, marmalade plum

ارجاع به لغت mammee

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

معنی لغت «mammee» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/mammee

لغات نزدیک mammee

پیشنهاد بهبود معانی

اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

خط شیار خفت عقل خلع کسوت کردن خلوت شکنی خم کردنی خموشگری کردن خمیده شدن خوابکی بودن خواهکاره خود بزرگ شمار خود را خفیف کردن خود پدافند خودآئینی خودآموز خوداتکا خودانگیزانه خودایمن خودپوش خودپیشاوری خوراک پیک نیک خورشید ماهی خورگرفت کردن خوش آمدگری خوش بنیه گی خوشبینی گرایی خوشکامساز خون روش داشتن خونخوار شدن خونرنگزا خیره چشمی خیززدن خیزش موشک