امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Manacle

ˈmænəkl ˈmænəkl
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun verb - transitive
دست‌بند (مخصوص دزدان و غیره)، قید، بند، زنجیر، بخو، دستبند زدن، زنجیرکردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد manacle

  1. noun handcuff
    Synonyms: bond, bracelet, chain, fetter, iron, pinion, shackle

ارجاع به لغت manacle

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «manacle» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/manacle

لغات نزدیک manacle

پیشنهاد بهبود معانی