ترجمه و بهبود متون فارسی و انگلیسی با استفاده از هوش مصنوعی (AI)

Mandrake

ˈmændreɪk ˈmændreɪk
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • noun countable
    گیاه‌شناسی مهرگیاه، مردم گیاه (گیاهی مدیترانه‌ای)
    • - I have two mandrakes in my garden.
    • - من در باغم دو مهرگیاه دارم.
    • - The shop sells various types of mandrakes.
    • - در این مغازه انواع مهرگیاه به فروش می‌رسد.
  • noun uncountable
    داروسازی داروی مهرگیاه یا سنگ‌شکن (از ریشه‌ی مهرگیاه)
    • - Mandrake is used in herbal medicine.
    • - داروی سنگ‌شکن در طب گیاهی استفاده می‌شود.
    • - The witch gathered mandrake for her potions.
    • - جادوگر برای معجون‌هایش داروی مهرگیاه جمع کرد.
  • noun
    گیاه‌شناسی گیاه مای‌اپل (درختی از نوع زرشک سمی)
    • - The mandrake's leaves are shaped like umbrellas.
    • - برگ‌های گیاه مای‌اپل به‌شکل چتر است.
    • - The mandrake fruit is toxic if consumed in large quantities.
    • - میوه‌ی گیاه مای‌اپل اگر به‌مقدار زیاد مصرف شود، سمی است.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد mandrake

  1. noun A plant of southern Europe and North Africa having purple flowers, yellow fruits and a forked root formerly thought to have magical powers
    Synonyms: devil's apples, Mandragora officinarum
  2. noun The root of the mandrake plant; used medicinally or as a narcotic
    Synonyms: mandrake root

ارجاع به لغت mandrake

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «mandrake» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ تیر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/mandrake

لغات نزدیک mandrake

پیشنهاد بهبود معانی