امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Manicure

ˈmænəkjʊr ˈmænəkjʊə
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    manicures

معنی

noun verb - transitive adverb
مانیکور، مانیکور زدن، آرایش کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد manicure

  1. verb
    Synonyms: trim, beautify, cut, polish, color, shape

ارجاع به لغت manicure

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «manicure» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/manicure

لغات نزدیک manicure

پیشنهاد بهبود معانی