امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Mannequin

ˈmænəkɪn ˈmænəkɪn
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    mannequins

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable
مانکن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
- The mannequin's realistic features made it almost look like a real person.
- ویژگی‌های واقع‌گرایانه‌ی این مانکن باعث شده بود که تقریباً شبیه شخص واقعی به نظر برسد.
- The store owner decided to change the mannequin's outfit to attract more customers.
- صاحب فروشگاه تصمیم گرفت برای جذب مشتریان بیشتر لباس مانکن را تغییر دهد.
noun countable
مدل (شخص)
- The mannequin wore a stunning evening gown.
- این مدل لباس شب خیره‌کننده‌ای به تن داشت.
- The mannequin's job is to make the clothes look appealing to potential customers.
- کار مانکن این است که لباس‌ها را برای مشتریان بالقوه جذاب جلوه دهد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد mannequin

  1. noun A life-size dummy used to display clothes
    Synonyms: manikin, mannikin, manakin, model, dummy, figure, fashion-model, form

ارجاع به لغت mannequin

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «mannequin» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/mannequin

لغات نزدیک mannequin

پیشنهاد بهبود معانی