امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Marine

məˈriːn məˈriːn
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    marines
  • صفت تفضیلی:

    more marine
  • صفت عالی:

    most marine

توضیحات

همچنین می‌توان از gyrene به‌ جای marine استفاده کرد.

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun adjective C1
دریایی، بحری، وابسته به دریانوردی، تفنگدار دریایی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
- marine vegetation
- گیاهان دریازی
- marine and land crabs
- خرچنگ‌های دریایی و خشکی
- marine sediments
- ته نشست‌های دریایی
- a marine motor
- موتور دریایی
- a marine chart
- نقشه‌ی دریانوردی (یا دریایی)
- marine law
- حقوق دریایی
- U.S.marines captured the island.
- تفنگداران دریایی امریکا جزیره را گرفتند.
- The marine of England was under his command.
- ناوگان انگلیس تحت فرماندهی او بود.
نمونه‌جمله‌های بیشتر
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد marine

  1. adjective sea
    Synonyms: abyssal, aquatic, coastal, deep-sea, hydrographic, littoral, maritime, natatorial, nautical, naval, navigational, Neptunian, ocean-going, oceanic, oceanographic, pelagic, saltwater, sea, seafaring, seagoing, seashore, seaside, shore
    Antonyms: freshwater
  2. adjective concerning the sea
    Synonyms: abyssal, aquatic, coastal, deep-sea, hydrographic, littoral, maritime, natatorial, nautical, naval, navigational, Neptunian, oceangoing, oceanic, oceanographic, of the sea, pelagic, saltwater, sea, seafaring, seagoing, seashore, seaside, shore

ارجاع به لغت marine

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «marine» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/marine

لغات نزدیک marine

پیشنهاد بهبود معانی