امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Marshall

ˈmɑːrʃəl ˈmɑːʃəl
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    marshalls

معنی

جورج مارشال (سردار و دولتمرد آمریکایی)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد marshall

  1. noun A law officer having duties similar to those of a sheriff in carrying out the judgments of a court of law
    Synonyms: marshal
  2. noun United States jurist; as chief justice of the Supreme Court he established the principles of United States constitutional law (1755-1835)
    Synonyms: john marshall, E. G. Marshall
  3. noun United States general and statesman who as Secretary of State organized the European Recovery Program (1880-1959)
    Synonyms: George Marshall, george catlett marshall

Collocations

  • the marshal plan

    طرح مارشال (برنامه کمک امریکا به کشورهای جنگ زده‌ی اروپا پس از جنگ دوم جهانی)

ارجاع به لغت marshall

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «marshall» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/marshall

لغات نزدیک marshall

پیشنهاد بهبود معانی