امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Marshy

ˈmɑːrʃi ˈmɑːʃi
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

adjective
باتلاقی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد marshy

  1. adjective swampy
    Synonyms: boggy, fenny, miry, moory, mucky, paludal, quaggy, soggy

ارجاع به لغت marshy

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «marshy» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/marshy

لغات نزدیک marshy

پیشنهاد بهبود معانی