امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Masa

ˈmɑːsə ˈmæsə
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun uncountable
غذا و آشپزی ماسا (خمیری که از ذرت آسیاب‌شده‌ی آغشته به محلول آهک و آب تهیه می‌شود و در غذاهایی مانند تورتیا و تامال از آن استفاده می‌شود)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
- She kneaded the masa for the tortillas.
- برای پخت تورتیا، ماسا را ورز داد.
- The masa was too dry and crumbly, so I had to add more water to make it workable.
- ماسا خیلی خشک و سست بود؛ بنابراین مجبور شدم آب بیشتری به آن اضافه کنم تا ورزیدنی شود.
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت masa

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «masa» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/masa

لغات نزدیک masa

پیشنهاد بهبود معانی