امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Masterful

ˈmæstərfl ˈmɑːstəfl
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective
با استادی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- a masterful orchestra conductor
- رهبر ارکستر مسلط
- a masterful performance
- یک اجرای هنری استادانه
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد masterful

  1. adjective expert, skilled
    Synonyms: adept, adroit, clever, consummate, crack, crackerjack, deft, dexterous, excellent, exquisite, fine, finished, first-rate, master, masterly, preeminent, proficient, skillful, superior, superlative, supreme, transcendent
    Antonyms: amateurish, ignorant, stupid, unproficient, unskilled

لغات هم‌خانواده masterful

ارجاع به لغت masterful

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «masterful» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/masterful

لغات نزدیک masterful

پیشنهاد بهبود معانی