معنی medalist به فارسی

جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.

ˈmedələst ˈmedəlɪst

توضیحات

شکل نوشتاری این لغت در انگلیسی بریتانیایی: Medallist

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable

انگلیسی آمریکایی ورزش برنده‌ی مدال، دارنده‌ی مدال، مدال‌آور

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

- The gold medalist stood proudly on the podium.

- برنده‌‎‌ی مدال طلا با افتخار روی سکو ایستاد.

- He dreams of becoming a medalist at the next international competition.

- او آرزو دارد که در مسابقات بین‌المللی بعدی برنده‌ی مدال شود.

- It takes immense dedication and hard work to become an Olympic medalist.

- برای اینکه مدال‌آور المپیک شوید، تعهد و تلاش بسیار زیادی لازم است.

noun countable

سازنده‌ی مدال، مدال‌ساز

- The medalist crafted a stunning gold medallion for the top athlete in the competition.

- مدال‌ساز یک مدال طلای زیبایی برای ورزش‌کار برتر این مسابقات ساخت.

- The renowned medalist presented an intricate design to commemorate the event's anniversary.

- این مدال‌ساز مشهور طراحی پیچیده‌ای را برای بزرگداشت سالگرد این رویداد ارائه داد.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد medalist

noun a person who has won a medal in a sport

Synonyms: medallist, medal winner

ارجاع به لغت medalist

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

معنی لغت «medalist» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/medalist

لغات نزدیک medalist

پیشنهاد بهبود معانی

اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

جعبه خزانه جفت و جور کردن واقعیت جلسه ارتباط با مردگان جلسه محاوره جلسه گفت و شنود جلوس کردن جلوه خود نمایانه جمنده جنباندن ناگهانی جنبش مدرسی جنبه سود جویی دادن به جنتیانا جنجال آمیزی جنوبگانی جنگار جنگپرواز جهانگیرانه جهشمند جهش دادن جهندگی داشتن جواب دادنی جواب قبول جواهر کم بها جودوسری جور شده با خیاطی جوراجور کردن جوزغه جوهر پس دادن جوهرعصیرمعده جوهرکرم جکش خور جگردیس جیک جیک مانند